ای اشک ما سپاهت، چشم حرم به راهت
تو غایبی و خلقند پیوسته در پناهت
تو حجّت خدایی تنها امید مایی
زهرا زند صدایت زینب کند دعایت
بگشا جمال خود را تا جان کنم فدایت
تو حجّت خدایی تنها امید مایی
ماییم و اشک دیده آه از جگر کشیده
از طول غیبت تو جانها به لب رسیده
تو حجّت خدایی تنها امید مایی
زینب به نیزه دیده، هجده سرِ بریده
چشمش بوَد به راهت با قامت خمیده
تو حجّت خدایی تنها امید مایی
ای شمع جمع یاران، قرار بیقراران
بنگر به رأس جدّت در دست نیزهداران
تو حجّت خدایی تنها امید مایی
از سینۀ زمانه آتش کشد زبانه
تا کی به جسم زینب، آثار تازیانه؟
تو حجّت خدایی تنها امید مایی
نظرات شما عزیزان: